طرحواره وابستگی کودکان
ما اساساً وابسته به دنیا میآییم؛ چون ابتدایی ترین نیازهای فیزیکی و امنیت ما را دیگران فراهم میکنند. کودک در ابتدا نیاز به این فضای امن دارد ولی در ادامه زندگی برای رسیدن به استقلال به ناچار به دوری از این فضا نیازمند است. البته که فقدان هرکدام از این دو امکان ایجاد طرحواره وابستگی را به وجود میآورد. وابستگی مطلق حس استقلال را از کودک میگیرد و باعث میشود کودک حتی در بزرگسالی بهدنبال وابستگی، در حرکت باشد.
در حقیقت منشأ طرحواره وابستگی دو دسته از والدین هستند:
- والدینی هستند که بیش از حد مراقبت میکنند؛ فرزندانی وابسته با حس استقلال ضعیف تربیت میکنند و به آنها آزادی و حمایت کافی برای یادگیری و خودکفایی نمیدهند و فرزندشان یاد نخواهند گرفت چگونه در زندگی واقعی نقش و وظیفهشان را ایفا کند . برای آنها تصمیم میگیرند و به جزئیات زندگی فرزندشان رسیدگی میکنند، مسئولیت چندانی به فرزندشان نمیدهند یا اصلاً مسئولیتی به فرزندشان نمیدهند ولی در حقیقت این شکستها و ناکامیهاست که باعث کسب مهارتهای زندگی میشود.
- والدینی هستند که اصلاً مراقبت نمیکنند. آمادگی شکلگیری طرحوارهی وابستگی در این فرزندان هم وجود دارد چراکه آنها باید از همان کودکی کارهایی فراتر از سن خود انجام بدهند و انجام همین کارها باعث تصور غلط مستقل شدن در آنها میشود، این درحالی است که نیازهای طبیعی و اولیه آنها ارضا نشده است.در نتیجه والدینی که در حمایت از کودک راه افراط و تفریط را پیش بگیرند، کودک آنها احتمالاً در دام این طرحواره قرار خواهد گرفت.
برای خارج شدن از تلۀ وابستگی، باید از دنیای کودکی به دنیای بزرگسالی قدم بگذارید و تجربه کنید. آرام آرام، چالشها و مسئولیتهای زندگی واقعی را قبول کنید و تصمیم بگیرید. حتماً برای ورود به رابطهی عاطفی دقت کنید و شخصی را بپذیرید که در رفتار خود متعادل است. از شریک عاطفی که به شدت مراقبتکننده است، دوری کنید چون این افراد تلۀ شما را برمیانگیزند و بیشتر جذب شان میشوند.
مشاوره فردی و بین فردی بررسی کننده امور شخصیتی و رفتاری.