معنای پدر مادری یعنی چه؟
گاه، احساس برتری و قدرت مندیِ ما نسبت به کودکان موجب میشود، گمان کنیم که آنها هنوز برای حل بسیاری از مشکلات کوچک هستند و یا حتی کوچکتر از آنند که بتوانند مزهی ناکامی و شکست را بچشند. این باور به احتمال فراوان راجع به بسیاری از کودکان غلط است. قبل از هر چیز، بزرگترها میبایست این استنباطهای شخصی را بشناسند. و سپس، اطمینان و اعتماد به نفس را در آنها بپرورانند. حال ممکن است بگوییم چه طور؟
گامِ اول، تصمیم به داشتن احساس اطمینان به آنها است. این که آن ها دارای رأی، نظر و نگرش هستند. هرچند ممکن است سطحی، واقعبینانه و به دور از عُرف باشد.
بزرگترها هیچگاه بر این باور نخواهند بود که فرزندان شان را به دستِ سرنوشت بسپرند و یا آن که الگوی “هرچه پیش آید، خوش آید” را در ذهـن داشته باشند. همچنین بهتر است بزرگترها بدانند، فرزندان تجربیات گوناگون زندگی را به سرعت و به یکباره فرا نخواهند گرفت.
پیشنهاد میشود، بیش از آن که بزرگترها برای کودک سایهای باشند تا در آن آنها حس آسودگی داشته باشند، بهتر است هم چون صـافی عمل کنند تا از طریق آن، فرزندشان با تجربه های گوناگون زندگی روبهرو شود و با آنها دست و پنجه نـرم کند. بزرگترها گاه میبایست فرصتطلب باشند تا از موقعیتهای مناسب استفاده کنند تا کودکان مجالِ تجربهی تواناییهای شان را کسب کنند.
پدر مادری ، یعنی آمادگی و رویارویی برای لحظاتی که مشکل برای کودک پیش آمده. پدر مادری، یعنی من هسـتم تا «باهــم» حل اش کنیم. پدر مادری ، یعنی اوقات بد و خوب همیشه هستند، پس، رابطهمان سرِجای اش است. بزرگترها میتوانند این نگرش و روش را از همان ابتدای تولد آغاز کنند. به تدریج، با دقت و راهنمایی، چالشها و مشکلات را زیر نظر میگیریم و برای آنها چاره و اقدام میاندیشیم.
به نظرتان پدرو مادری یعنی چه؟