کودکان اطراف ما
مارتین سلیگمن عقیده دارد اگر بهجای آنکه به کودک بگویید سخت نمیکوشد و او را مثلاً تنبل خطاب کنید، درواقع در او تنبلی را فعال ساختهاید. و کودک بهاین نتیجه میرسد شکستهای او ناشی از عوامل همیشگی و تغییرناپذیر خواهد بود. همانطور که قبلاً هم نیز گفته شد؛ کودکان بادقت بهروش تعبیری که پدرومادرشان از مشکلات دارند نگاه میکنند و احتمالاً آن رفتار، نگاه و نگرش را الگوبرداری خواهند کرد.
مثالِ معروف در اینزمینه مادری است که اعتقاد دارد فرزندش خیلی بدبین میباشد. و مادر باور دارد بدبینیِ فرزندش همیشگی است و هیچگاه برطرف نمیشود. یعنی خودِ او بدبین است و این نگاه را بهصورت غیرمستقیم در فرزندِ خود تقویت میکند.
فرض کنید دو کودک در حال وقتگذرانی با یکدیگر میباشند. و یکیشان خوراکیای دارد که ترجیح میدهد بهدیگری ندهد. حال بزرگسالی توی این موقعیت ورود میکند و تلاش دارد تسهیلگری کند. او میتواند نسبت بهاین شرایط دو واکنش داشته باشد:
۱. تو خیلی خودخواهی که خوراکیترو نمیدهی.
۲. بهتر است باهم سهیم شوید.
در مورد اول شما خودخواهی را فعال و تقویت کردهاید و در مورد دوم، رفتار سهیمشدن را.