
موسیقی از اولین نغمۀ لالایی مادر در رشد ذهنی کودکان نقش بازی میکند. تحقیقات اخیر نشان میدهد که موسیقی علاوه بر ارزش وسیع اجتماعی، نقش مهمی در رشد ذهنی کودک دارد و چنانچه کودکان از سنین پایین با موسیقی سروکار داشته باشند این امر در سازماندهی دستگاه مرکزی اعصاب آنها اثر میگذارد.
در چند دهۀ اخیر، آموزش موسیقی به کودکان موضوع بسیاری از پژوهشها شده است و تأثیر مثبت آن برجنبههای مختلف هوش عاطفی_هیجانی و مهارتهای ذهنی و تواناییهای اجتماعی در کودکان اثبات شده است. موسیقی از معدود مفاهیمی است که هر دو جنبۀ کلامی و غیر کلامی ذهن را درگیر میکند زیرا از طرفی ریتم، لحن و شدت موسیقی، نیمکره راست مغز را که مسئول پردازش دادههای غیرکلامی است درگیر میکند و از طرفی شعر و کلام موسیقی میتواند سبب به کارگرفتن و تقویت نیمکرۀ چپ و نواحی کلامی ذهن میشود.
کودکانی که آموزش موسیقی میبینند به به احتمال زیاد، از آنهایی که فقط موسیقی را منفعلانه میشنوند بیشتر سود خواهند برد.تحریکات شناختی در خلال آموزش موسیقی به سطح بالایی میرسد. آموزش موسیقی برای کودکان بهندرت «خشک و خستهکننده »است. آموزش موسیقی معمولاً توأم با شادی است اما این فعالیت درعینحال توأم با چالشی در تواناییهای شناختی است.کودکان در خلال اجرای موسیقی باید دائماً توجهشان به کار باشد. ساختارهای تفکر باید دائماً روزآمد و دقیق باشد.این ترکیب هوشیاری و احتیاط، همراه با پاسخهای فیزیکی در حال تغییر، یک تجربه آموزشی است که ارزشهای بیهمتایی دارد.احتمالاً این کودکان قادرند با سرعت بیشتری بیاموزند و اطلاعات را ذخیره کنند.
جدا از این مزیتها، فضای اجتماعی آموزش موسیقی توأم با همکاری است؛ در صورتی که غالب دیگر موضوعات آموزشی چنین فضایی وجود ندارد و یا جای خود را به فضای رقابتی میدهد.