نویسنده: سید محمد هادی موسوی
مهرماه، زمان بازگشایی مدارس و یادآوری خاطرات تلخ و شیرین دوران تحصیل است. خاطراتی که بارها به روشهای مختلف مرور و بازسازی شده است. اما بازسازی یک خاطره، تقریبا برای همه به صورت یکسان اتفاق میافتد.
بسیاری از ما در خواب، «کابوس امتحان» را تجربه کردهایم. در سالهای اخیر، این کابوس گستردگی بیشتری یافته است. انواع مختلف بازسازی این خاطره در خواب، گزارش شده است؛”نرسیدن به امتحان”، “آماده نبودن جهت امتحان”، “فراموشی جوابها”، “ذیق وقت جهت پاسخگویی” و مواردی از این دست، جزو خوابهای تکراری بشر در سراسر جهان بوده است. اما راز این کابوس مشترک، چیست؟
براساس دیدگاههای روانشناسی، افراد، علاوه بر «ناخودآگاه فردی»، یک «ناخوداگاه جمعی» نیز دارند. این ناخود آگاه که به صورت موروثی، ادارکات و رهیافتهای نسلهای پیشین بشر را به نسل جدید منتقل مینماید، در صُوَر گوناگون، نمود پیدا میکند. این ادارکات با عنوان کهن الگو (آرکی تایپ) در فضای اسطورهای برساخته میشوند.
به عنوان مثال؛ اسطوره پروری، اعتقاد به منجی، تمایلات مردانهی زنان (آنیموس) و تمایلات زنانهی مردان (آنیما)، جامعه مرد سالار و غیره از جمله این کهن الگوهای ذهنی هستند. کهن الگوها به زندگی اجداد ما بازگشته و به روشهای مختلف در دنیای امروز بازسازی میشوند. یکی از این روشها، خواب دیدن است. از نظر روانشناسی تحلیلی، ناخودآگاه جمعی بشر بهدلیل آنکه از یک منشا منشعب شده، خاطرات مشترک فراوانی دارد که به شکل خواب (راه میانبر بین خودآگاه و ناخودآگاه) نمایان میگردد.
از این رو خوابهای مشترک بسیاری در بین مردم در فرهنگها و جغرافیای مختلف وجود دارد. افتادن از درخت یا بلندی، دویدن در محیط تاریک، فریاد زدن بی صدا، عریان شدن در ملا عام، پرواز کردن و… جزو خوابهای تکراری بشر است. طبق نظریههای روانشناسی تکاملی، به دلیل ساکن بودن اجداد بشر در جنگل، این خاطرات از اجداد ما در ناخودآگاه جمعیمان، ثبت شده است. طی هزاران سال، این رفتار بشر از خودآگاه، به ناخودآگاه تبدیل و طی نسلهای مختلف در ناخودآگاه جمعی بشر تثبیت و در خواب، به تصویر کشیده میشود.
خوابهای تکراری بشر در طی هزاران سال ساخته و پرداخته شده اند اما فرآیند امتحان دادن، فرآیندی هزار ساله نیست که در ناخودآگاه جمعی بشر تثبیت شده باشد. پس چرا این خواب، فراگیر شده است؟
هنوز توجیه دقیقی درمورد «کابوس امتحان» ارائه نشده اما برخی از روانشناسان معتقدند طی صده اخیر، فرآیند امتحان دادن، پر استرس ترین فرآیند در دوران زندگی بشر بوده و از آنجا که هر سال، چندین بار تکرار شده، توانسته سریعتر راه خود را به ناخودآگاه جمعی باز نماید. حدس زده میشود افزایش دورهی تحصیل، ارزشمند شدن مدرکِ تحصیلی و افزایش کمی و کیفی امتحانات در سطح زندگی بشر توانسته امتحان را به یک “آرکی تایپ” تبدیل نماید.
امتحان دادن به عنوان یک نقطه عطف در زندگی بشر، تعریف شده چرا که موفقیت در امتحان میتواند، به دستاوردهای و موفقیتهای بیشتر منجر گردد و بلعکس، عدمِ موفقیت در امتحان و عدمِ آمادگی جهت آن، نماد از دست رفتن موقعیتها و دستاوردها تلقی میگردد.
گرچه هنوز توجیه دقیقی جهت «کابوس امتحان» ارائه نشده اما به نظر می رسد این کابوس، نمادی از کارهای ناتمام است. هر فردی، آرزوها و کارهای ناتمامی دارد که هنگام خواب، ناخودآگاه، آن را مرور و به صورت عدم موفقیت در امتحان، نمود پیدا میکند. هنگامی که در خودآگاه فرد، فعالیت ناتمام و یا عدم دستاورد خاصی، مهم تلقی گردد، ناخودآگاه سعی در بازسازی و دسته بندی این دغدغه را دارد که در خواب به صورت عدم موفقیت در امتحان، نمود مییابد.
عدم موفقیتها میتواند شامل مورد قضاوت قرار گرفتن، عدم توانایی در ارتباط با دیگران، استرس کاری، عدم اعتماد به نفس، نگرانی از شکست و ترسهای غیرمترقبه باشد. روانشناسان تحلیلی سعی نمودهاند تعبیر هر یک از این خوابها را ارائه نمایند لکن از دیدگاه روانشناسی تکاملی این سوال همچنان پابرجاست که امتحان، چگونه در یک مدتِ کوتاه توانسته است وارد ناخودآگاه جمعی بشر شود؟