مهارت حل مساله در خانواده چگونه است ؟
خانواده به معنای ایدهآل و کامل وجود ندارد. یعنی نمیتوان گفت این خانواده، مطلوب، صحیح و به هنجار است. اهمیت ندارد که یک خانواده دارای چند فرزند باشد، هر خانوادهای، درونِ خود، معمولاً مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد. ما خانوادهی بیچالش کمتر پیدا میکنیم. نوع مواجهه مهم است. بگذارید به طبقهبندی برخی از آنها بپردازیم.
۱.خانوادههایی که اصلا و ابدا به مسائلشان وقعی نمینهند و متوجه آنها نمیشوند و گاه قضایا را انکار میکنند.
۲.خانوادههایی که مشکلات را درک کرده اما برای آنها چارهای نه مییابند و نه میاندیشند.
۳.خانوادههایی که در صدد حل مشکل برمیآیند گاه توسط خود و گاه با استمداد از روانشناس و مشاور.
«کن واتانابه» نویسنده ژاپنی از یک شیوهی تفکر بهنام « مسئله گشایی » حرف میزند که بیشباهت به خانوادههای دستهی سوم نمیباشد. شیوهی تفکر همانطور که از آن استنباط میشود یک روش بوده و هر روشی آموختنی است. شیوههای تفکر تا آخر عمر همراه آدمی بوده و در جایْجایِ زندگیهایمان سر و کلهشان پیدا میشود. «مسئله گشایی»یا مهارت حل مساله در خانواده ، ما را برای تصمیمگیری های جدید آماده ساخته و خلاق میکند.
افرادی که از شیوههای تفکر متفاوت بهره میبرند، شبیه گوشیهای موبایلی هستند که اَپهای مختلف دارند تا در صورتِ لزوم از آنها استفاده بشود. اطلاعات قبلی، آموزههای پیشین و عادتهای همیشگی ما را به جلو نمیراند. ما با استناد به اطلاعات قبلی بیشتر در حالِ “در جازدن” خواهیم بود. «مسئله گشایی» موجب میشود وقتی در مییابیم فرزندمان مشکلی، نگرانی یا دغدغهای دارد در صددِ حل آن برمیآییم. این ماجرا از یک فرمول ساده تبعیت میکند:
شناسایی+درک+اقدام= مسئله گشایی
حال مشکلمان میخواهد از عمیقترینها باشد تا سادهترینها. هرچه باشد مهم این است دست روی دست نگذاریم. مشکلات، به خودی خود آب نمیروند و کم نمیشوند. دربارهی کودکان ماجرا پیچیدهتر هم میشود. عدم توجه و رسیدگی به یک مشکل به احتمال زیاد زمینهساز مشکلات دیگر خواهد شد.
یادمان نرود مسئله گشایی یک آمادگیِ ذهنی-روانی برای مواجهه با هر نوع مشکل و مسئله است.
یادداشتهای عماد رضایی نیک
مشاوره خانواده سرو