دورانی که بهسر میبَریم در بلاتکلیفی روزهای کرونا است که بیشک تجربهی زیستیِ متفاوتی بوده. و مهم تر آن که هیچگاه پیشبینیاش نمیکردیم. همهجا صحبت از کرونا است و شاید این حجمْ از بمباران اطلاعاتی کُفریمان کرده باشد و دیگر طاقتِ خواندن چیزهای جدید نداشته باشیم. پس از رسیدنِ کووید ۱۹ به دیگر کشورهای جهان، گمانهزنیهای روانشناختی دربارهی آن، آرام آرام به وجود آمده و کماکان ادامه دارد. بهعبارت دیگر، این سبکْ از زندگی برایمان تازهگی دارد؛ تازهگی توأم با حسهای متفاوت. پس اگر توصیه و راهکاری دربارهاش داده میشود، صادقانه و منصفانه بایست بگوییم پایهی مطالعاتی و پژوهشی ندارد.
اگر در روانشناسی صحبت از مثلاً «راهکار شمارهی ۱۱» میشود؛ این به آن معنی است «راهکار شمارهی ۱۱» پشتوانهی تحقیقی و نظری ندارد. پس ما نمیتوانیم بهاین سادگی و از همه مهمتر بهاین سرعت نسخههای روانشناسانه بپیچیم و بگوییم با انجامِ این رفتارها و عدمِ انجام این کردار، میتوانیم سلامتِ روانمان را بهبود ببخشیم. ما، در این مرحله؛ اکنون ناچار به مشاهده، فرضیه بافی و سپس «بررسی» هستیم.
از روزهای گذشته، تقریباً فرضیه بافی های مختلفی دربارهی سلامتِ روان کودکان، زوجین و دیگر افراد به وجود آمده. در چند یادداشت تلاش خواهم کرد، موضوعات مربوط به کودکان را یک بررسیِ احتمالی و اجمالی با اشاره به وضعیت حاضر داشته باشیم. در اولینِ آن سراغ « بلاتکلیفی » خواهیم رفت. کودکان، در این روزها-شاید نه خیلی از روی ظاهر- بی برنامه و بلا تکلیفاند. آنها از با برنامهترین وضعیت زندگیشان-مدرسه- از آن جهت که همه چیز قرار است سَرِ یک ساعت مشخص اجرا شود، نزدیک به دو ماه، دور هستند. پیشنهادی که در این زمینه به کرات در موقعیت های مختلف شده، فرایند «آموزشِ از راهِ دور» است که این روزها، بیش از هر زمان دیگر به اهمیت آن پرداخته میشود، و آن طور که پیشبینی میگردد، زیرساختهای آن که منطبق بر “یادگیریِ هرچه بیشتر است”، در آیندهای نه چندان دور، به وفور در دسترس سیستمهای آموزشی قرار خواهد گرفت.
آموزش از راه دور چاره ای برای کودکان
عمده ویژگیِ «آموزش از راهِ دور» از منظر روانشناختی و نه آموزشی- تقلیل احساس بلاتکلیفی برای کودکان است. و مشاهدات پیرامونی نشان میدهد، سیستمهای آموزشیای که از همان ابتدا فرایند مذکور را طراحی کرده و پیش گرفتند، امروزه نتایج بهتری عایدشان شده. برای همین فرض میشود که والدین این فرایند را دل سوزانه و متعهدانه جدی بگیرند و نظارت-نه دخالت- در این زمینه را مسئولانه پیش بگیرند. احساس «بلاتکلیفی» در کودکان با بزرگسالان تفاوت دارد. ممکن است خیلی از بزرگترها، امروزه از عدمِ سرکار رفتن، و مدامْ بیکاریِ موجود به ستوه آمده باشند. این امر ممکن است بهدلیل گرهخوردنِ هویتِ فردیشان با شغل شان باشد. به همین سو، بخش اعظمی از هویتِ فردی کودکان در این دوره، با مقولهی آموزش شان در مدرسه پیوند خورده است.
پس این مهم باید در نظر گرفته شود که «آموزش از راه دور» در وضعیت و فضایِ این چنینی، تا حد چشمگیری ممکن است از احساس «بلاتکلیفی» بِکاهد. به طور مثال، همین حالا، افرادی که مشاغلشان خصیصهی «دورکاری» دارند، نسبت به افرادی که شغلشان این ویژگی را دارا نیست، احتمال میرود، بلاتکلیفیِ کمتری را تجربه کنند. روانشناسها در سرتاسرِ جهان، آرام آرام در اندیشهاند تا راهکارهای سازنده، اصولی و منطبق بر واقعیتِ این دوران ارائه دهند. اهمیت دارد، تلاش کنیم نقشهایی را که فرزندمان در جهانِ پیش از کرونا بهعهده داشته است، -هرچند با کیفیت اندک- پی بگیرد و عملی سازد. بهطور مثال شاید نتواند هم چون دو ماهِ پیش کلاس ورزشی اش را برود، اما میتواند شده اندک و کوتاه در خانه، درازنشست برود. پیگیری نقشها اهمیت دارد؛ نقشهایی که هویتِ فردی او را نهحالا آنقدر کامل، بلکه کارا و خوشایند شکل داده بودند.
مشاوره روانشناسی آنلاین فارگو راهکاری برای مشاوره روانشناسی از راه دور.